پرنیاپرنیا، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 11 روز سن داره

من و دلبندم

سرویس چوب

جیگر مامان چطوره؟ دیروز سرویس چوبتو آوردن عزیز دلم منتهی چون بابا علی ساعت 3 میخواست بره سرکار فرصت نشد تا اونجایی که دوست دارم بذارمشون. تا اینکه مامان سهیلا و خاله عارفه اومدن و زحمت جابه جایی شونو کشیدن. دستشون درد نکنه   فعلا چیزی واست نخریدم که بذارم توشون ولی این دو تا عکسو میذارم تا بعدا که همه چیت تکمیل شد عکسای بیشتری بذارم   ...
23 مرداد 1390

اتاق دخملی

سلام زندگی مامان مامانی رو ببخش که دیر به دیر میام آخه اینترنت خونه یه هفته ای میشه که قطعه و دیگه ازش ناامید شدم. کلی پیگیری کردم و آخرش میگن که خطتون مشکل داره و نمیتونن بفهمن که مشکلش از کجاس  منم فعلا تو فکره وایمکسم.   خب بریم سراغ کارایی که مامانی و بابایی به کمک بقیه تو این مدت انجام دادن  شنبه هفته گذشته یعنی 8 تیر بابا محسن (بابای مامانی) زحمت کشید و درای اتاقتو به علاوه بقیه درها رنگ کرد که اتاقت خوشگلتر بشه. بابا محسن دو سه روز، آخر وقت میومد و مشغول به کار میشد. من و شما هم رفته بودیم خونشون که اینجا بوی رنگ اذیتمون نکنه. دست مامانی و بابایی درد نکنه واقعا که این همه هوامونو دارن بعد...
19 مرداد 1390

کاغذ دیواری

سلام عشق مامان     اینقد این خاله ها گفتن چرا نمیای مطلب جدید بذاری که بالاخره مامانی اومد اول بذار از شیطونیات بگم گلکم. این یکی دو هفته حسابی تو دل مامان داری غوغا میکنی و مامان و بابا کیف میکنن وقتی که تکون میخوری و ضربه میزنی امروز اومدن اتاق دلبندمو کاغذ دیواری کردن، اینقده خوشگل شده که نگووووووووووووو. البته اولش من و بابایی یه طرح دیگه انتخاب کرده بودیم که بعدش بهمون خبر دادن تو انبار موجود نیست و مجبور شدیم بریم اینو انتخاب کنیم. اینم قشنگه ولی اگه اون یکی میشد مامانی خیلی بیشتر دوست می داشت گرچه اصل کاری شمایی که باید بپسندی  اینم عکساش مامانی بازم زوده زود میاد ...
3 مرداد 1390
1